تفاخر قارون (قرآن)قرآن آیاتی از خود را به تفاخر قارون و نکوهش رفتارهای او اختصاص داده است. ۱ - فخر فروشی قارونقارون به ثروت و مال فراوان فخرفروشی میکرد. ان قـرون... وءاتینـه من الکنوز... • قال انما اوتیته علی علم عندی او لم یعلم ان الله قد اهلک من قبله من القرون من هو اشد منه قوة واکثر جمعـا ولا یسـل عن ذنوبهم المجرمون• فخرج علی قومه فی زینته.. قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمیدارد! • (قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام! » آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند. • (روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد! » علت این بغی و ظلم آن بود که ثروت سرشاری به دست آورده بود، و چون ظرفیت کافی و ایمان قوی نداشت، این ثروت فراوان او را فریب داد و به انحراف و استکبار کشانید. خدای تعالی از مال دنیا آن قدر به او روزی داده بود که سنگینی کلید گنجینه هایش مردان نیرومند را هم خسته میکرد، و در اثر داشتن چنین ثروتی خیال میکرد که او خودش این ثروت را جمع آوری کرده، چون راه جمع آوری آن را میدانسته و خودش فکر بوده و حسن تدبیر داشته، این فکر او را مغرور نمود، پس از عذاب الهی ایمن و خاطر جمع شد، و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داده و در زمین فساد برانگیخت، خدای تعالی هم او و خانه او را در زمین فرو برد، نه آن خوش فکری و حسن تدبیرش، مانع از هلاکت او شد و نه آن جمعی که دورش بودند. ۲ - نصیحت به قارونقارون از سوی قومش از تفاخر و تکبر نهی میشد. ان قـرون... اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین• قال انما اوتیته علی علم عندی... • فخرج علی قومه فی زینته.. قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمیدارد! • (قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام! » • (روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد مؤمنین با قارون به گفتگو و اندرز دادن پرداخته و توصیه میکنند که سرمستی نکند و با انفاق اموال برای آخرت توشه بیاندوزد. کلمه" فرح" به معنای" بطر" تفسیر شده، و لیکن بطر، لازمه فرح و خوشحالی از ثروت دنیا است، البته فرح مفرط و خوشحالی از اندازه بیرون، چون خوشحالی مفرط آخرت را از یاد میبرد، و قهرا بطر و طغیان میآورد، ۲.۱ - یاد آخرت" و ابتغ فیما آتاک الله الدار الآخرة... " در آنچه خدا به تو عطا کرده از مال دنیا، خانه آخرت را بطلب، و با آن آخرت خود را تعمیر کن، به اینکه آن مال را در راه خدا انفاق نموده، و در راه رضای او صرف کنی. " و لا تنس نصیبک من الدنیا"- یعنی آن مقدار رزقی را که خدا برایت مقدر کرده ترک مکن، (و آن را برای بعد از خودت به جای مگذار)، بلکه در آن برای آخرت عمل کن، چون حقیقت بهره و نصیب هر کس از دنیا همان چیزی است که برای آخرت انجام داده باشد، چون آن چیزی که برایش میماند همان عمل است. بعضی از مفسرین، جمله مورد بحث را چنین معنا کردهاند که: فراموش مکن این معنا را که نصیب تو از مال دنیایی- که به تو روی آورده- مقدار بسیار اندکی است، و آن همان مقداری است که میپوشی و مینوشی و میخوری، بقیه اش زیادی است، که برای غیر از خودت باقی میگذاری، پس از آنچه به تو دادهاند به قدر کفایت بردار، و باقی را احسان کن، و این نیز وجه بدی نیست. البته در این میان وجوه دیگری نیز هست که چون با سیاق آیه سازگاری ندارد ذکر نشد. ۲.۲ - احسان" و احسن کما احسن الله الیک"- یعنی زیادی را از باب احسان به دیگران انفاق کن، همان طور که خدا از باب احسان به تو انفاق کرده، بدون اینکه تو مستحق و مستوجب آن باشی، این جمله بنا بر وجه اول از قبیل عطف تفسیر است، برای جمله" و لا تنس نصیبک من الدنیا"، و بنا بر وجه دوم به منزله متمم آن است. " و لا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین"- یعنی در طلب فساد در زمین مباش، و از آنچه خدا از مال و جاه و حشمت به تو داده استعانت در فساد مجوی، که خدا مفسدان را دوست نمیدارد، چون بنای خلقت بر صلاح و اصلاح است. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۲۴۸، برگرفته از مقاله «تفاخر قارون» |